این خطبه، از خطبههاى مشهورى است که علماى بزرگ شیعه و اهل تسنن با سلسله سندهاى بسیار آن را نقل کردهاند، هر چند عبارات این خطبه در نقلها کمى متفاوت است.
مرحوم مؤلف «سید ابن طاوس» قسمتى از آن را از کتاب «المناقب»، «احمد بن موسى بن مردویه اصفهانى» که از معاریف اهل سنت است به سندى که به «عایشه» منتهى مىشود، نقل مىکند ما براى مزید فائده این خطبه را به طور کامل از دانشمند معروف اهل تسنن ابن ابى الحدید معتزلى نقل مىکنیم وى در شرح نهج البلاغه در شرح نامه «عثمان بن حنیف» در فصل اول، اسانید مختلف این خطبه را نقل کرده است او تصریح مىکند که اسنادى را که من براى این خطبه در اینجا آوردهام از هیچ یک از کتب شیعه نگرفتهام.
سپس اشاره به کتاب معروف «سقیفه» از «ابو بکر احمد بن عبد العزیز جوهرى» که از محدثان بزرگ و معروف اهل سنت است، کرده که او در کتاب خود از طرق زیادى این خطبه را نقل نموده است. ابن ابى الحدید تمام این طرق را در شرح نهج البلاغه آورده است که ما براى رعایت اختصار از نقل آن صرف نظر مىکنیم.
مىگوید: چون ابى بکر تصمیم گرفت که فدک را از فاطمه (علیها السلام) باز گیرد و این خبر به آن حضرت رسید پارچهاى (مقنعه) را به سر و صورت و گردن خود پیچید و لباسى که از فرق تا قدم او را مىپوشانید (چادر) بر بدن خود قرار داد و همراه با گروهى از خدمتکاران و زنان خویشاوند خود به طرف مسجد حرکت کرد (تا در میان زنان مشخص نباشد) و آن چنان عبا به سرافکنده بود که دامن آن روى زمین کشیده مىشد و به زیر قدمش مىآمد راه رفتن او همانند راه رفتن پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلّم بود تا بر ابو بکر وارد شد، در حالى که ابو بکر در میان جماعت مهاجران و انصار و دیگران بود، و در میان زنان مهاجر و انصار در پشت پرده نشست نالهاى جانسوز کشید و این ناله همگان را به خروش آورده و صداى شیون از مردم بلند شد به گونهاى که مسجد را به لرزه انداخت، قدرى مکث کرد تا مردم آرام شدند آنگاه روى سخن به ابو بکر کرده و این خطبه را ایراد فرمود: ادامه مطلب...