سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلام ناب اسلامی
ثامن تم
طراح قالب
ثامن تـــم

خبر یزید بن سَلیط از امام صادق و موسى بن جعفر در شأن امام رضا علیهم السّلام‏

در «عیون أخبار الرّضا» فى بابِ النّصّ علَى إمامتِه آورده است:

یَزِیدَ بْنِ سَلِیطٍ الزَّیْدِىِّ؛ قَالَ: لَقِینَا أَبَا عَبْدِ اللَهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ فِى طَرِیقِ مَکَّةَ وَ نَحْنُ جَمَاعَةٌ.

فَقُلْتُ لَهُ: بِأَبِى أَنْتَ وَ أُمِّى! أَنْتُمُ الائِمَّةُ الْمُطَهَّرُونَ، وَ الْمَوْتُ لَا یَعْرَى مِنْهُ أَحَدٌ؛ فَأَحْدِثْ إلَىَّ شَیْئًا أُلْقِیهِ إلَى مَنْ یَخْلُفُنِى. 

فَقَالَ لِى: نَعَمْ؛ هَؤُلَآءِ وُلْدِى، وَ هَذَا سَیِّدُهُمْ- وَ أَشَارَ إلَى ابْنِهِ مُوسَى عَلَیْهِ السَّلَامُ- وَ فِیهِ الْحِلْمُ، وَ عِلْمُ الْحُکْمِ، وَ الْفَهْمُ، وَ السَّخَآءُ، وَ الْمَعْرِفَةُ بِمَا یَحْتَاجُ النَّاسُ إلَیهِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنْ أَمْرِ دِینِهِمْ، وَ فِیهِ حُسْنُ الْخُلْقِ، وَ حُسْنُ الْجِوَارِ ، وَ هُوَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ اللَهِ تَعَالَى عَزّ وَ جَلَّ؛ وَ فِیهِ أُخْرَى هِىَ خَیْرٌ مِنْ هَذَا کُلِّهِ.

فَقَالَ لَهُ أَبِى: وَ مَا هِىَ بِأَبِى أَنْتَ وَ أُمِّى؟

قَالَ: یُخْرِجُ اللَهُ عَزّ وَ جَلَّ مِنْهُ غَوْثَ هَذِهِ الامَّةِ وَ غِیَاثَهَا وَ عِلْمَهَا وَ نُورَهَا وَ فَهْمَهَا وَ حُکْمَهَا.

خَیْرُ مَوْلُودٍ وَ خَیْرُ نَاشِىً؛ یَحْقِنُ اللَهُ بِهِ الدِّمَآءَ، وَ یُصْلِحُ بِهِ ذَاتَ الْبَیْنِ، وَ یَلُمُّ بِهِ الشَّعَثَ، وَ یَشْعَبُ بِهِ الصَّدْعَ، وَ یَکْسُو بِهِ الْعَارِىَ، وَ یُشْبِعُ بِهِ الْجَآئِعَ، وَ یُؤْمِنُ بِهِ الْخَآئِفَ، وَ یُنْزِلُ بِهِ الْقَطْرَ، وَ یَأْتَمِرُ بِهِ الْعِبَادُ. خَیْرُ کَهْلٍ وَ خَیْرُ نَاشِىً؛ یُبَشِّرُ بِهِ عَشِیرَتَهُ قَبْلَ أَوَانِ حُلُمِهِ. 

قَوْلُهُ حُکْمٌ؛ وَ صَمْتُهُ عِلْمٌ؛ یُبَیِّنُ لِلنَّاسِ مَا یَخْتَلِفُونَ فِیهِ.

قَالَ: فَقَالَ أَبِى: بِأَبِى أَنْتَ وَ أُمِّى! فَیَکُونُ لَهُ وَلَدٌ بَعْدَهُ؟!

فَقَالَ: نَعَمْ، ثُمَّ قَطَعَ الْکَلَامَ.

قَالَ یَزِیدُ: ثُمَّ لَقِیتُ أَبَا الْحَسَنِ یَعْنِى مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ بَعْدُ، فَقُلْتُ: بِأَبِى أَنْتَ وَ أُمِّى! إنِّى أُرِیدُ أَنْ تُخْبِرَنِى بِمِثْلِ مَا أَخْبَرَنِى بِهِ أَبُوکَ!

قَالَ: فَقَالَ: کَانَ أَبِى عَلَیْهِ السَّلَامُ فِى زَمَنٍ لَیْسَ هَذَا مِثْلَهُ.

قَالَ یَزِیدُ: فَقُلْتُ: مَنْ یَرْضَى مِنْکَ بِهَذَا فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَهِ!

قَالَ: فَضَحِکَ، ثُمَّ قَالَ: أُخْبِرُکَ یَا أَبَا عِمَارَةَ: إنِّى خَرَجْتُ مِنْ مَنْزِلِى، فَأَوْصَیْتُ فِى الظَّاهِرِ إلَى بَنِىَّ فَأَشْرَکْتُهُمْ مَعَ ابْنِى عَلِىٍّ وَ أَفْرَدْتُهُ بِوَصِیَّتِى فِى الْبَاطِنِ؛ وَ لَقَدْ رَأَیْتُ رَسُولَ اللَهِ فِى الْمَنَامِ وَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ مَعَهُ، وَ مَعَهُ خَاتَمٌ وَ سَیْفٌ وَ عَصًى وَ کِتَابٌ وَ عِمَامَةٌ.

فَقُلْتُ لَهُ: مَا هَذَا

فَقَالَ: أَمَّا الْعِمَامَةُ فَسُلْطَانُ اللَهِ تَعَالَى، وَ أَمَّا السَّیْفُ فَعِزَّةُ اللَهِ، وَ أَمَّا الْکِتَابُ فَنُورُ اللَهِ، وَ أَمَّا الْعَصَا فَقُوَّةُ اللَهِ، وَ أَمَّا الْخَاتَمُ فَجَامِعُ هَذِهِ الامُورِ.

ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَهِ صَلَّى اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: وَ الامْرُ یَخْرُجُ إلَى عَلِىٍّ ابْنِکَ.

قَالَ: ثُمَّ قَالَ: یَا یَزِیدُ! إنَّهَا وَدِیعَةٌ عِنْدَکَ؛ فَلَا تُخْبِرْ بِهَا إلَّا عَاقِلًا، أَوْ عَبْدًا امْتَحَنَ اللَهُ قَلْبَهُ لِلإیمَانِ، أَوْ صَادِقًا. وَ لَا تَکْفُرْ نِعَمَ اللَهِ تَعَالَى، وَ إنْ سُئِلْتَ عَنِ الشَّهَادَةِ فَأَدِّهَا؛ فَإنَّ اللَهَ تَعَالَى یَقُولُ: إِنَّ اللَهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤَدُّوا الامنتِ إِلَى‏ أَهْلِهَا [1]، وَ قَالَ اللَهُ عَزّ وَ جَلَّ: وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّن کَتَمَ شَهدَةً عِندَهُ و مِنَ اللَهِ. [2]

فَقُلْتُ: وَ اللَهِ مَا کُنْتُ لِافْعَلَ هَذَا أَبَدًا.

قَالَ: ثُمَّ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ: ثُمَّ وَصَفَهُ لِى رَسُولُ اللَهِ صَلَّى اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ، فَقَالَ: عَلِىٌّ ابْنُکَ الَّذِى یَنْظُرُ بِنُورِ اللَهِ، وَ یَسْمَعُ بِتَفْهِیمِهِ، وَ یَنْطِقُ بِحِکْمَتِهِ، یُصِیبُ وَ لَا یُخْطِى، وَ یَعْلَمُ وَ لَا یَجْهَلُ، وَ قَدْ مُلِى حُکْمًا وَ عِلْمًا. وَ مَا أَقَلَّ مُقَامَکَ مَعَهُ، إنَّمَا هُوَ شَىْ‏ءٌ کَأَنْ لَمْ یَکُنْ. فَإذَا رَجَعْتَ مِنْ سَفَرِکَ فَأَصْلِحْ أَمْرَکَ وَ افْرُغْ مِمَّا أَرَدْتَ، فَإنَّکَ مُنْتَقِلٌ عَنْهُ وَ مُجَاوِرٌ غَیْرَهُ، فَاجْمَعْ وُلْدَکَ وَ أَشْهِدِ اللَهَ عَلَیْهِمْ جَمِیعًا؛ وَ کَفَى‏ بِاللَهِ شَهِیدًا.

ثُمَّ قَالَ: یَا یَزِیدُ: إنِّى أُوخَذُ فِى هَذِهِ السَّنَةِ وَ عَلِىٌّ ابْنِى سَمِىُّ عَلِىِّ بْنِ أَبِى طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ سَمِىُّ عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ، أُعْطِىَ فَهْمَ الاوَّلِ وَ عِلْمَهُ وَ نَصْرَهُ وَ رِدَآءَهُ. وَ لَیْسَ لَهُ أَنْ یَتَکَلَّمَ إلَّا بَعْدَ هَرُونَ بِأَرْبَعِ سِنِینَ، فَإذَا مَضَتْ أَرْبَعُ سِنِینَ فَاسْأَلْهُ عَمَّا شِئْتَ، یُجِیبُکَ إنْ شَآءَ اللَهُ‏ تَعَالَى. [3]

ترجمه روایت یزید بن سلیط درباره امام رضا علیه السّلام‏

روایتی از یزید بن سَلیط زَیدىّ که گفت:

ما با حضرت أبو عبد الله امام جعفر صادق علیه السّلام، در حالیکه ما گروهى بودیم، در راه مکّه ملاقات نمودیم.

من به آن حضرت عرض کردم: پدرم و مادرم قربانت گردد! شما امامانى هستید که مطهَّر و پاکیزه شده‏ اید؛ و أحدى از خلائق را مفرّى از مرگ نیست؛ بنابراین شما براى من مطلبى را درباره خلافت و امامت بعدى بیان کنید تا من آنرا به آنانکه پشت سر دارم برسانم.

حضرت فرمود: آرى؛ اینان پسران من مى‏ باشند، و این است سیّد و سالار آنها- و اشاره کرد به پسرش: موسى علیه السّلام- و در اوست حلم و شکیبائى، و علم حُکم [1]، و فهم و سخاوت و معرفت به آنچه که مردم بدان نیازمند می باشند در آنچه از امر دینشان که در آن اختلاف مى ‏نمایند. و در اوست حُسن خلق و حُسن رعایت و حفاظت حقّ جار [2] و همسایه و همنشین. و اوست‏ درى از درهاى خداوند عزّ و جلّ. و در اوست چیز دیگرى که از همه اینها پسندیده ‏تر و محبوب ‏تر است.

پدر من به حضرت گفت: آن چیز کدام است فدایت شود پدرم و مادرم؟!

فرمود: خداوند عزّ و جلّ بیرون مى ‏آورد از او غَوث [3] این امّت را و غیاثش را، و علمش را و نورش را و فهمش را و حکمش [4] را.

بهترین مولودى است که به دنیا قدم می گذارد، و بهترین جوانى است که لباس زیبنده رشد و درایت را در بر کرده است. خداوند بواسطه او خون ها را حفظ مى‏ نماید، و در میان افرادِ با هم دشمن، صلح و صفا برقرار مى‏ سازد؛ و بواسطه او امور را مجتمع می کند، و پراکندگی ها و تفرقه ‏ها را مبدّل به جمعیّت و اتّفاق مى‏ نماید؛ و برهنگان را مى ‏پوشاند و گرسنگان را سیر می کند، و دهشت زدگان و خائفان را امان مى‏ بخشد، و باران رحمت از آسمان فرو مى‏ بارد، و بندگان خدا به مشورت گرد مى‏ آیند.

او بهترین مردِ مُسنّ، و بهترین جوان آراسته است که خداوند پیش از زمان بلوغش عشیره و طائفه ‏اش را به او بشارت می دهد. [5]

گفتارش راست و درست و قاطع؛ و سکوتش ناشى از فهم و درایت است. براى مردم روشن مى‏ سازد آنچه را که آنان در آن اختلاف دارند                    

یزید گفت: پدرم گفت: پدرم و مادرم به فدایت! آیا وى نیز پسرى پس از خود خواهد داشت؟!

فرمود: آرى؛ و پس از آن گفتار را قطع نمود.

یزید می گوید: سپس من حضرت أبا الحسن موسى بن جعفر علیهما السّلام را بعد از این واقعه دیدار کردم و گفتم: پدرم و مادرم فدایت گردد! من میخواهم به من خبر دهى به مانند همان چیزهائى را که پدرت به من خبر داد!

فرمود: پدرم علیه السّلام در زمانى بود که شدّت و تقیّه مثل این زمان نبود.

یزید گفت: کسیکه از تو چنین جوابى را بپسندد و قانع شود، بر او لعنت خدا باد!

حضرت خندیدند و سپس گفتند: اى أبو عِمارة، من به تو خبر می دهم: از منزلم که بیرون آمدم، در ظاهر همه پسران خود و از جمله آنان علىّ را وصىّ خود قرار دادم؛ امّا در باطن فقط علىّ را وصىّ نمودم. من رسول خدا را در خواب دیدم که أمیر المؤمنین علیهما السّلام هم با او بود؛ و با وى انگشترى بود، و شمشیرى، و عصائى، و کتابى، و عِمامه‏ اى.

من گفتم: اینها چیست؟ رسول اکرم فرمود: امّا عِمامه عبارت است از قدرت و سلطنت خداوند تعالى؛ و امّا شمشیر عبارت است از عزّت خدا؛ و امّا کتاب عبارت است از نور خدا؛ و امّا عصا عبارت است از قوّت خدا؛ و امّا انگشترى عبارت است از جامع این امور.

سپس رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم فرمود: امر ولایت و امامت به سوى پسرت علىّ خارج مى‏ شود.

یزید گفت که حضرت فرمود: اى یزید! این مطالب امانت است در نزد تو، کسى را از آن خبردار مکن مگر مرد عاقلى، یا بنده‏ اى را که خداوند دل وى را در بوته ایمان آزمایش نموده است، یا مرد راست و درستى را؛ و بر نعمت هاى خداوند متعال کفران مورز؛ و اگر از تو خواستند که به این مطالب شهادت دهى، تو اداى شهادت کن! چرا که خداوند می فرماید: حقّاً خداوند شما را امر می کند که امانت ها را به سوى صاحبانش برگردانید؛ و نیز خدا می فرماید: کدام کس ستمکارتر است به خدا از آنکه شهادتى را که نزد اوست کتمان نماید؟

من گفتم: من أبداً افشاى سرّ نمى‏ کنم، و کتمان شهادت نمى ‏نمایم.

یزید گفت: پس از آن حضرت أبو الحسن موسى علیه السّلام گفت: در اینحال رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم او را براى من توصیف کرد و فرمود: علىّ پسر توست که به نور خدا نظر می کند و با تفهیم خدا مى‏ شنود و به حکمت خدا سخن می گوید، درست و راست کار می کند و خطا نمى‏ نماید، و در امور میداند و در امرى بواسطه جهالت در نمى‏ ماند. او سرشار از حکمت و فصل قضاء و استوارى در حکم، و لبریز از علم و دانش و درایت شده است. امّا چقدر درنگ و توقّف تو در این دنیا با او بعد از این کم است! این توقّف به قدرى کوتاه است که قابل احصاء نیست. پس چون از سفرت بازگشتى به اصلاح امورت بپرداز و از هر چه می خواهى خود را فارغ ساز؛ زیرا که تو از این دنیا در آستانه کوچ هستى و همنشین با غیر آن. پسرانت را گرد آور و خداوند را در این وصیّت‏ ها بر آنان گواه بگیر؛ و خداوند در گواهى و شهادت بس است.

پس فرمود: اى یزید، مرا در این سال می گیرند؛ و علىّ پسرم همنام علىّ ابن أبى طالب علیه السّلام است و همنام علىّ بن الحسین علیهما السّلام، که به او فهم و علم و نصرت و رداى عظمت أمیر المؤمنین داده شده است؛ و وى حقّ تکلّم و اظهار ندارد مگر آنکه چهار سال از مرگ هرون بگذرد. چون چهار سال سپرى شد، از او هر چه می خواهى بپرس که إن شاء الله تعالى پاسخت را خواهد داد.»

این روایت شریفه را با مختصر اختلافى در لفظ و با تتمّه‏ اى، مرحوم کُلَینىّ در «اصول کافى» با یک سند دیگر از أبو الحکم ارمنىّ، و أبو الحکم ارمنىّ با دو سند (همان سند «عیون» و سندى دیگر) از یزید بن سَلیط روایت کرده است [6] و شایان مراجعه است؛ و در «إثبات الهُداة» به سه روایت جدا، از حضرت صادق و از حضرت موسى بن جعفر علیهما السّلام تقطیع نموده و در دو باب اختصار آنرا ذکر کرده است. [7]

__________________________________________________

عربی:

[1] صدر آیه 58، از سوره 4: النّسآء

 

[2] قسمتى از آیه 140، از سوره 2: البقرة

[3] «عُیونُ أخبار الرّضا» طبع سنگى، باب 4، ص 15 تا ص‏

__________________________________________________

 فارسی:

[1] 71 مجلسى در «مرءَاة العقول» فرموده است: مراد از حُکم، حکمت و فصل خصومت است‏

[2]در نسخه «کافى» بجاى حُسْنُ الْجِوار، کلمه حُسْنُ الْجَوابِ آمده است؛ یعنى هر سوالى که از او بشود، سائل را به خوبى به واقعیّت و حقیقت مطلبش دلالت مى‏ نماید.

[3] غَوْث به معنى کمک براى شخص مضطرّ، و غیاث به معنى آن چیزى است که رفع حاجت فقط بواسطه او متحقّق است. یعنى حضرت امام رضا علیه السّلام یگانه مایه کمک و معونه و پناهگاه افراد مضطرّ از این امّت مى‏ باشند أعمّ از شیعیان و غیر آنها

[4] یعنى حکمتش را و فصل خصومت و حکم قاطع را در برابر آراء و افکار

[5]در نسخه «کافى» یَسودُ عَشیرَتَهُ وارد است. یعنى حضرت بقدرى داراى وزانت و رزانت و متانت و درایت است که در سنّ قبل از بلوغ بر تمام افراد عشیره از أعمام و بنى أعمام به سیادت و آقائى برازندگى دارد.

[6] «اصول کافى» ج 1، کتاب الحجّة، باب الإشارة و النّصّ علَى أبى الحسن الرّضا علیه السّلام، ص 313، حدیث‏

[7] «41 إثبات الهُداة» ج 5، الباب الثّانى و العشرون فى النُّصوص علَى إمامةِ أبى الحسن موسى بن جعفر علیه السّلام، ص 474، تحت عنوان عدد 18، و ج 6، الباب الرّابع و العشرون فى النُّصوص علَى إمامةِ أبى الحسن الرِّضا علیه السّلام، ص 6 و 7، تحت عنوان عدد 11 و 12

منبع: روح مجرد، ص: 234 تا 242


پنج شنبه 94/10/24 .:. 2:30 صبح .:. خادمة الزهراء نظرات ()
.:. کدنویسی : وبلاگ اسکین .:. گرافیک : ثامن تم .:.
درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 12
بازدید دیروز: 37
کل بازدیدها: 170694