کلام ناب اسلامی | ||
و مولى على متقى هندى روایاتى را در فضیلت عمامه از رسول خدا ذکر کرده است، که بعضى از آنها از این قرار است: باوردى از رکانه آورده است که: العمامة على القلنسوة فصل ما بیننا و بین المشرکین، یعطى یوم القیامة بکل کورة یدورها على راسه نورا. «عمامه را چون بر روى کلاه قلنسوه (فینه و مشابه آن) ببندند، علامت شناسائى ما از مشرکان خواهد بود. بهر دورى که عمامه را بر سرش بپیچد، در روز قیامت نورى به او داده مىشود». و از «معجم کبیر» طبرانى از ابن عباس آورده است، و نیز از طبرانى از اسامه آورده است که: اعتموا تزدادوا حلما! «عمامه بر سر خودتان بپیچید! زیرا حلم و بردبارى شما را زیاد مى کند». و از بیهقى در «شعب الایمان» از خالد بن معدان مرسلا آورده است که: اعتموا خالفوا الامم قبلکم! «عمامه بر سرتان ببندید! و بدین صورت با امت هائى که قبل از شما بوده اند خلاف کرده اید». و از دیلمى در «مسند الفردوس» جابر آورده است که: رکعتان بعمامة خیر من سبعین رکعة بلا عمامة. «دو رکعت نماز خواندن، با عمامه بهتر است، از هفتاد رکعت بدون عمامه». و از ابن عساکر از عبد الله بن عمر آورده است که: صلوة تطوع او فریضة بعمامة تعدل خمسا و عشرین صلاة بلا عمامة و جمعة بعمامة تعدل سبعین جمعة بلا عمامة. «یک نماز مستحبى و یا واجبى گزاردن با عمامه، برابر است با بیست و پنج نماز بدون عمامه. و خواندن نماز جمعه با عمامه برابر است با هفتاد نماز جمعه بدون عمامه». و از طبرانى از ابن عمر، و از بیهقى در «شعب الایمان» از عباده آورده است که: علیکم بالعمائم، فانها سیما الملائکة. و ارخوا لها خلف ظهورکم! «بر شما باد به بستن عمامه، چون عمامه داشتن نشانه و علامت فرشتگان است، و کناره آن را به پشتهایتان رها کنید، تا آزاد باشد». ائتوا المساجد حسرا و معصبین! فان العمائم تیجان المسلمین! [1] «به مساجد بیائید با صورتهاى باز بدون لثام، و سرهاى خود را بپیچید. زیرا که عمامههائى که بر سر دارید، تاجهاى مسلمانان است». و از دیلمى از عمران بن حصین آورده است که: العمائم و قار للمؤمن، و عز للعرب، فاذا وضعت العرب عمائمها وضعت عزها. «عمامه وقار مؤمن و عزت عرب است، و چون عرب عمامه را کنار زند، عزت خود را کنار زده است. و نیز از دیلمى از رکانه آورده است که: لا تزال امتى على الفطرة ما لبسوا العمائم على القلانس. [2] «پیوسته امت من بر فطرت اسلام هستند، تا وقتیکه بر روى فینه هاى خود عمامه ببندند». بارى همانطور که در این احادیث کثیره دیدیم، سنت اکید است که مسلمین عمامه بر سر ببندند، و آن عزت و شرف است، و موجب قبولى نماز و پاداش آن باضعاف مضاعفه، زیرا این لباس پیامبر و امیر المؤمنین است. و لیکن باید دانست که آن عمامه اى که در شرع مطهر وارد است، مانند عمامه هاى فعلى معمولى نیست، زیرا اولا دو سه دور بیشتر نمى پیچد، و ثانیا باید دو طرف آن از جلو و عقب رها باشد، نه آنکه داخل لفافه ها کنند. و همچنین مستحب است که انسان مطلقا و بالاخص در حال نماز، و در حال خطبه جمعه و عیدین ردا بر دوش بگیرد. و ردا غیر از عبائى است که امروزه معمول است بلکه حله اى است به شکل لباس احرام که آنرا بر دوش مى افکنند. امید است با توجه به حقایق اسلام، گرایشها از عادات و رسوم به همان حقیقت بازگشت کند. چقدر بیدار و باهوش، استعمار کفر بر مسلمین یورش برد، و در کودتاى فرهنگى و ادبى با اصرار، و ابرام و شکنجه، و زندان، اولا عمامه ها را از سرها برداشت. سابقا عمامه لباس خاص فقهاء و علماء نبود، بلکه تمام طبقات مردم عمامه بر سر داشتند، یا بدون فینه، و یا روى فینه مى بستند. استعمار مردم را به کمیساریا مى برد، و عمامه ها را از سر بر مى داشت، و قباها را مى برید، و عباها را مى گرفت، و مى گفت: لازم است متحد الشکل شوید! کدام شکل؟ شکل اروپائى ها. شابگاه بر سر بگذارید و کت و شلوار بپوشید. در ادارات دولتى هم تراشیدن ریش، و آویختن زنار و کراوات از واجبات بود. مى گفتند: شرف انسان به لباس نیست، به علم است، و علم در هر جا علم است، و عالم در هر لباس عالم است. غلط مى گفتند، و مغالطه مى نمودند. شرف انسان به لباس پیامبر است، و به طرز عمامه مولى امیر مؤمنان است. عالم اگر در لباس پیامبر باشد، عالم دین است، لباس کفر، نماینده مکتب کفر و نمایشگر الحاد و انحراف است. سربازان هر کشورى را از شکل لباس و رنگ و آرم آن مى شناسند. در زمان پهلوى که عمامه ها را از سر بر مى داشتند و بهیچوجه اجازه عمامه نمى دادند، از یکى از علماى تبریز نقل شد که مى گفت: روزى رئیس نظمیه (رئیس شهربانى امروز) در منزل من آمد که بمن ابلاغ کند که باید عمامه ام را بردارم، و من ابا مى نمودم. او گفت حضرت آقا علم به عمامه و لباس نیست، و انسان شخصیتش تفاوت نمى کند در لباس عمامه باشد، و یا در غیر آن، عمامه چه اثرى دارد؟! من در جواب او گفتم: ما هم تا بحال خیال مى کردیم عمامه تأثیرى در شخصیت و علم ندارد، و عالم در همه لباسها عالم است، اما از این اصرار و ابرام شما براى برداشتن عمامه براى ما شبهه اى پیدا شده است که مبادا عمامه تاثیر داشته باشد فلهذا در نگهدارى عمامه خودمان کوشا هستیم. لله الحمد و له المنة که اینک آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. __________________________________________________ [1] «کنز العمال» طبع دوم حیدرآباد سنه 1391، جلد نوزدهم، ص 222. و ص 223. [2] همان کتاب، ص 223. امام شناسى، ج9، ص: 290 تا 293 پنج شنبه 94/10/17 .:. 9:4 عصر .:. خادمة الزهراء
نظرات ()
.:. کدنویسی : وبلاگ اسکین .:. گرافیک : ثامن تم .:.
|
||
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبلاگ متعلق به مدیر آن می باشد.
|