کلام ناب اسلامی | ||
غربت علی! آزار دادهاند ز بس در جوانیمَ بیزار از جوانی و از زندگانیم جانانهام چو رفت، چرا جان نمیرود؟ ای مرگ! همتی که به جانان رسانیم هر شب به یاد ماه رخت تا سحرگهان هر اختری ست شاهد اختر فشانیم بر تیرهای کینه، سپر گشت سینهام آرام گواهی پیش تو پشت کمانیم یاری ز مرگ میطلبم، غربتم ببین امت پس از تو کرد عجب قدر دانیم موی سپید و فصل جوانی، خبر دهد کز هجر خود به روز سیه مینشانیم دیوار میکند کمکم، راه میروم دیگر مپرس حال من و ناتوانیم سوزندهتر از آتش غم، غربت علی ست ای مرگ! ماندهام که تو از غم رهانیم علی انسانی (انسانی) یاس کبود:زهرا در بستر شهادت:ص128 یکشنبه 93/1/3 .:. 7:28 عصر .:. خادمة الزهراء
نظرات ()
.:. کدنویسی : وبلاگ اسکین .:. گرافیک : ثامن تم .:.
|
||
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبلاگ متعلق به مدیر آن می باشد.
|