سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلام ناب اسلامی
ثامن تم
طراح قالب
ثامن تـــم

در تفسیر کشاف است که از ابن عباس روایت آمده که حسن و حسین بیمار شدند، و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با جمعى از صحابه از ایشان عیادت کرد، مردم به على (ع) گفتند چه خوب است براى بهبودى فرزندت فرزندانت نذرى کنى، على و فاطمه، و فضه کنیز آن دو نذر کردند که اگر کودکان بهبودى یافتند سه روز روزه بدارند، بچه‏ها بهبودى یافتند، و اثرى از آن کسالت باقى نماند.

بعد از بهبودى کودکان، على از شمعون خیبرى یهودى سه من قرص جو قرض کرد، و فاطمه یک من آن را دستاس، و سپس خمیر کرد، و پنج قرص نان به عدد افراد خانواده پخت، و سهم هر کسى را جلوش گذاشت تا افطار کنند، در همین بین سائلى (به در خانه آمده) گفت: سلام بر شما اهل بیت محمد (ص)، من مسکینى از مساکین مسلمینم، مرا طعام دهید که خدا شما را از مائده‏هاى بهشتى طعام دهد، خاندان پیامبر آن سائل را بر خود مقدم شمرده، افطار خود را به او دادند، و آن شب را جز آب چیزى نخوردند، و شکم گرسنه دوباره نیت روزه کردند، هنگام افطار روز دوم طعام را پیش روى خود نهادند تا افطار کنند، یتیمى بر در سراى ایستاد، آن شب هم یتیم را بر خود مقدم و در شب سوم اسیرى آمد، و همان عمل را با او کردند.

صبح روز چهارم که شد على دست حسن و حسین را گرفت، و نزد رسول خدا (ص) آمدند، پیامبر اکرم وقتى بچه‏ها را دید که چون جوجه ضعیف از شدت گرسنگى مى‏لرزند، فرمود: چقدر بر من دشوار مى‏آید که من شما را به چنین حالى ببینم، آن گاه با على و کودکان به طرف فاطمه رفت، و او را در محراب خود یافت، و دید که شکمش از گرسنگى به دنده‏هاى پشت چسبیده (در نسخه‏اى دیگر آمده که شکمش به پشتش چسبیده)، و چشمهایش گود افتاده از مشاهده این حال ناراحت شد، در همین بین جبرئیل نازل شد، و عرضه داشت: این سوره را بگیر، خدا تو را در داشتن چنین اهل بیتى تهنیت مى‏گوید، آن گاه سوره را قرائت کرد [1].

/ 133 مؤلف: این روایت به چند طریق از عطاء از ابن عباس نقل شده، و بحرانى آن را در غایة المرام از ابى المؤید موفق بن احمد صاحب کتاب فضائل امیر المؤمنین، و او به سند خود از مجاهد از ابن عباس نقل کرده، و نیز از او به سند دیگرى از ضحاک از ابن عباس [2] نقل کرده. و نیز از حموینى صاحب کتاب" فرائد السمطین" به سند خود از مجاهد از ابن عباس [3] نقل کرده. و نیز از ثعلبى و او به سند خود از ابى صالح از ابن عباس [4] نقل کرده است. و صاحب مجمع البیان از تفسیر واحدى روایت کرده [5].

در مجمع البیان به سند خود از حاکم، و او به سند خود از سعید بن مسیب، از على بن ابى طالب روایت کرده که فرمود: از رسول خدا (ص) از ثواب قرآن پرسیدم، و رسول خدا (ص) مرا از ثواب سوره‏هاى قرآن به همان نحوى که از آسمان نازل شده بود خبر داد.

فرمود: اولین سوره‏اى که در مکه نازل شد سوره فاتحة الکتاب بود، بعد از آن سوره اقرء باسم ربک، و سپس سوره ن نازل شد- تا آنجا که فرمودو اولین سوره‏اى که در مدینه نازل شد، سوره بقره، سپس انفال، بعد از آن آل عمران، آن گاه احزاب، سپس ممتحنه، بعد از آن نساء، سپس اذا زلزلت، بعد حدید، و آن گاه محمد، رعد، الرحمن و هل اتى نازل شدتا آخر حدیث [6].

باز در مجمع البیان از ابو حمزه ثمالى روایت شده که وى در تفسیر خود گفته: حسن بن حسن ابو عبد اللَّه بن حسن برایم حدیث کرد که این سوره تمامیش در مدینه در شان على و فاطمه (ع) نازل شد [7].

و در تفسیر قمى از پدرش از عبد اللَّه بن میمون از امام صادق (ع) روایت کرده که فرمود: نزد فاطمه (ع) مقدارى جو بود، با آن عصیده‏اى درست کرد، (غذایى است که جو را با روغن آغشته نموده و سپس مى‏پزند) همین که آن را پختند و پیش روى خود نهادند تا تناول کنند، مسکینى آمد و گفت خدا رحمتتان کند مسکینى هستم، على (ع) برخاست و یک سوم آن طعام را به سائل داد. چیزى نگذشت که یتیمى آمد و گفت: خدا رحمتتان کند، باز على برخاست و یک سوم دیگر را به یتیم داد. پس از لحظه‏اى اسیرى آمد و گفت خدا رحمتتان کند باز على (ع) ثلث آخر را هم به او داد، و آن شب حتى طعم آن غذا را نچشیدند، و خداى تعالى این آیات را در شان ایشان نازل کرد، و این آیات در مورد هر مؤمنى که در راه خدا چنین کند جارى است [8].

مؤلف: این قصه که در روایت آمده خلاصه‏اى از داستان است، و روایت را بحرانى هم در غایة المرام [9] از کتاب اختصاص مفید، و ابن بابویه در امالى [10] به سند خود از مجاهد از ابن عباس، و نیز به سند خود از خالد از جعفر بن محمد از پدرش (ع)، و باز به سند خود از محمد بن عباس بن ماهیار، و او در تفسیرش به سند خود از ابى کثیر زبیرى از عبد اللَّه بن عباس روایت کرده‏اند، و در مناقب آمده که این حدیث از اصبغ بن نباته روایت شده [11].

/ 134 و در احتجاج از على (ع) روایت کرده که در ضمن حدیثى که حکایت گفتار آن جناب با مسلمانان بعد از مرگ عمر بن خطاب است فرمود: شما را به خدا سوگند مى‏دهم آیا در میان شما غیر از من کسى هست که در باره او و فرزندانش این آیه نازل شده باشد:" إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً". تا آخر سوره؟ گفتند: نه [12].

و در کتاب خصال در احتجاج على بر علیه ابو بکر آمده که فرمود: تو را به خدا سوگند مى‏دهم آیا صاحب آیه" یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً" منم یا تویى؟ گفت:

بلکه تویى [13].

__________________________________________________

 [1] تفسیر کشاف، ج 4، ص 670.

 [2] غایة المرام، ص 368، ط تهران.

 [3] فرائد السمطین، ج 2، ص 53.

 [4] فرائد السمطین، ج 2، ص 54، ط بیروت.

 [5] مجمع البیان، ج 10، ص 405.

 [6] مجمع البیان، ج 10، ص 405.

 [7] مجمع البیان، ج 10، ص 405.                

 [8] تفسیر قمى، ج 2، ص 398.

 [9] غایة المرام، ص 371، باب 72، ط تهران.

 [10] امالى، ص 212، مجلس 44، ط بیروت‏

 [11] مناقب، ص 272.

 [12] احتجاج، ج 1، ص 202.

 [13] خصال صدوق، ج 2، ص 550، ح 30.

ترجمه تفسیر المیزان، ج‏20، ص: 214


جمعه 92/10/27 .:. 4:31 عصر .:. خادمة الزهراء نظرات ()
.:. کدنویسی : وبلاگ اسکین .:. گرافیک : ثامن تم .:.
درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 20
بازدید دیروز: 52
کل بازدیدها: 165191